هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تجربهی تدریس استادان دانشگاه تبریز از رویکرد معماری دانش بود. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی – توصیفی بود. جامعه آماری شامل استادان دانشگاه تبریز از دانشکدههای مختلف با گرایشهای مختلف تحصیلی بودکه حداقل پنج سال سابقهی تدریس داشتند. بر اساس روش نمونهگیری هدفمند مصاحبههای نیمه سازمان یافته و عمیق با 16 نفر از استادان دانشگاه در به کارگیری رویکرد معماری دانش در فرآیند تدریس صورت گرفت. جهت دستیابی به روایی سؤالات مصاحبه از نظرات استادان راهنما و مشاور استفاده شد و برای حصول اطمینان از پایایی دادههای پژوهش از روش مطالعهی مکرر، مقایسهی مستمر دادهها، خلاصهسازی و دستهبندی اطلاعات بدون اینکه دادهها آسیبی ببینند، استفاده شد. دادههای به دست آمده از این مصاحبهها با استفاده از روش پیشنهادی کلایزی مورد تحلیل قرار گرفت. سه مضمون اصلی از یافتهها استخراج شد که عبارتند از: (الف) فرآیند آزادی، (ب) تکالیف تعاملی و (ج) و وسایل آموزشی میباشد امّا با این حال بیشتر استادان تمایل و گرایش عمده به سمت و سوی رفتارگرایی و تا حدودی شناختگرایی داشتند.