امکان سنجی برنامهریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامهریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی
موسی
پیری
هیات علمی دانشگاه شهیدمدنی آذربایجان
author
خدیجه
بهروزی تبار
دبیر
author
text
article
2016
per
هدف اصلی این پژوهش، امکان­سنجی برنامهریزی درسی مدرسه محور در نظام برنامهریزی درسی از دیدگاه خبرگان آموزشی استان آذربایجان شرقی بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع زمینه­یابی و جامعه آماری پژوهش کارشناسان مسؤول و معاونین آموزشی دوره متوسطه نواحی پنجگانه شهر تبریز، مناطق آموزشی (آذرشهر، گوگان، اسکو و خواجه) و اساتید علوم تربیتی دانشگاههای تبریز، آزاد واحد تبریز، فرهنگیان و شهید مدنی آذربایجان بودند. نمونه پژوهش شامل42 نفر کارشناسان مسؤول و 44 نفر از اساتید طبق جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه­گیری تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. داده­ها از طریق دو پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شد. برای تعیین روایی، از روایی صوری و محتوایی استفاده گردید. پایایی پرسشنامهها به روش آلفای کرونباخ محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون­های آماری t تک نمونهای، t دو نمونه مستقل وآزمون فریدمن استفاده شد. نتایج آزمون t تک نمونهای نشان داد که تمرکززدایی از نظام برنامهریزی درسی، کیفیت ­بخشی آموزشی و اجرای برنامهریزی درسی مدرسه محور با توجه به توانمندیها و ظرفیت­های مدارس ازطریق برنامهریزی درسی مدرسه محور امکان پذیر است (05/0≥P). درحالی که نتایج آزمون t دو نمونه مستقل نشان داد از نظراساتید و کارشناسان مسؤول در امکان تمرکززدایی از نظام برنامهریزی درسی و اجرای برنامهریزی درسی مدرسه محوربا توجه به توانمندیها و ظرفیت­های مدارس تفاوت معناداری وجود داشته(05/0≥P)، اما در کیفت ­بخشی آموزشی از طریق برنامهریزی درسی مدرسه محور بین دو گروه تفاوت وجود ندارد(05/0≤P).
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
1
22
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3833_92ff2f84a24500e88ea73f1467bd4219.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3833
کاوشی پیرامون چارچوب نظارت راهبردی نهادهای تعلیم و تربیت غیررسمی: مطالعه موردی کیفی مراکز آموزشهای آزاد
رحمت اله
مرزوقی
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
author
جعفر
ترک زاده
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
author
مهدی
محمدی
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
author
جعفر
جهانی
uq, idhj ugld
author
الهام
حیدری
دانشجو/ دانشگاه شیراز
author
text
article
2016
per
هدف این پژوهش کاوش چارچوب نظارت راهبردی در حوزه نهادهای تعلیم و تربیت غیررسمی به ویژه مراکز آموزش­های آزاد بود. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر یک مطالعه موردی بود. در این راستا با استفاده از رویکرد هدفمند و بهکارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه­های باز با 20 نفر از ناظران و مدیران مراکز آموزشهای آزاد و 12 عضو هیأت علمی در ارتباط با پدیدهی مورد بررسی انجام شد. سپس دادههای به دست آمده با استفاده از نرم افزار Nvivo از طریق فن تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت و در قالب سه مجموع مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر دسته بندی و شبکه مضامین سازماندهی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، نظارت راهبردی مراکز آموزش­های آزاد (مضمون فراگیر) دارای اهداف، ماهیت، کارکرد، فعالیت و الزامات ویژهای (مضامین سازمان دهنده) است که هر یک دارای ابعاد گوناگونی (مضامین پایه) میباشند.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
23
45
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3834_cdaea63314d7132e4a2bf3003ff28632.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3834
کاربست مؤلفههای کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامهدرسی در برنامههای درسی علوم انسانی از دیدگاه اعضای هیات علمی (مورد: دانشگاه شهید باهنر کرمان)
اصغر
سلطانی
استادیار بخش علوم تربیتی دانشگاه شهید باهنر کرمان
author
نعیمه
مهدی پور
کارشناس ارشد شورای برنامهریزی درسی دانشگاه شهید باهنر کرمان
author
text
article
2016
per
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی میزان کاربست مؤلفههای کاربردی، ملی، جهانی، نظری و ساخت برنامهدرسی در برنامههای درسی علوم انسانی است. بر این اساس با استفاده از یک پرسشنامه محققساخته که پایایی آن 92/0 برآورد گردید، نظرات 100 نفر از اعضای هیات علمی مربوط به گروههای مختلف علوم انسانی دانشگاه شهید باهنر کرمان در مورد میزان توجه به هر یک از این مؤلفهها در برنامههای درسی موجود علوم انسانی سنجیده شد. نتایج نشان دادند که از نظر اعضای هیات علمی، میزان توجه به همه مؤلفهها کمتر از حد میانگین است. در این بین بیشترین توجه به مؤلفه نظری و تخصصی و کمترین توجه به مؤلفه جهانی و بینالمللی و با اختلاف کمی مؤلفه کاربردی و عملی است. بر اساس نتایج این پژوهش پیشنهاد میشود که در طرحهای بازنگری برنامههای درسی علوم انسانی در دانشگاهها، توجه بیشتری به مؤلفههای جهانی و بینالمللی و کاربردی و عملی شود، جایگاه عنصر کارآفرینی در برنامههای درسی بازشناسی گردد، برنامهریزان درسی با شناسایی ظرفیتهای بومی کشور، مؤلفههای بومی را هم در محتوا و هم در شکل ارائه برنامههای درسی علوم انسانی مورد استفاده قرار دهند، در بازنگریهای آتی این برنامهها به فلسفه و تاریخ علوم مختلف توجه ویژهای گردد و برنامهریزان درسی ضمن توجه به خواست دانشحویان و همچنین نهادهای بیرونی، تا حد امکان برنامههای درسی را به شکل مشارکتی طراحی و تولید نمایند.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
47
71
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3835_d7df6fef3ff2bee4757d27d3acfb9dac.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3835
ارزشیابی جایگاه هوش فرهنگی در برنامه درسی رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان
رهام
رستمی
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تحقیقات آموزشی-دانشگاه یاسوج
author
ناصر
نوشادی
دانشگاه یاسوج
author
text
article
2016
per
هدف اصلی پژوهش حاضر ارزشیابی جایگاه هوش فرهنگی در برنامه درسی قصد شده رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان بود. جامعه مورد پژوهش شامل تمامی دانشجویان و اعضای هیأت علمی رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان و نیز تمامی کتب این رشته بود. همچنین روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. نمونه مورد پژوهش شامل 110 نفر از دانشجویان (29 دختر و 81 پسر) و تعداد 11 نفر از اعضای هیأت علمی رشته مطالعات اجتماعی دانشگاه فرهنگیان استان فارس در سال 92-93 و تعداد 8 جلد کتب تخصصی این رشته بود. همچنین کتابهای درسی با روش تحلیل محتوای کمّی و بر اساس مؤلفههای مقیاس ارلی و انگ (2003) مورد سنجش قرار گرفتند. در تحلیل محتوا نیز از پایاییِ کدگذار بیرونی استفاده گردید. نتایج تحلیل محتوا نشان داد که بیشترین فراوانی مؤلفه­های هوش فرهنگی در کتاب جامعه شناسی توسعه، نظریههای جامعه­شناسی، آسیب­شناسی اجتماعی و اصول علم سیاست بود. همچنین میزان توجه به مؤلفههای شناختی و رفتاری بیشتر از سایر مؤلفه­ها بود.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
73
95
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3836_7b71ced609f0ee23d830e6fc3f620ae8.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3836
تحلیل محتوای کتابهای درسی تاریخ مقطع متوسطه(رشتههای علوم پایه) از منظر ترسیم هویّت دینی از سال 58تا 92 ه.ش.
مرزبان
ادیب منش
دانشگاه فرهنگیان
author
فرهاد
پروانه
دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی دانشگاه اصفهان، مدرس دانشگاه فرهنگیان کرمانشاه
author
text
article
2016
per
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتابهای درسی تاریخ دوره متوسطه علوم پایه برای تعیین جایگاه مؤلفههای هویت دینی، مذهبی و انقلابی در محتوای این کتابها انجام شده است. مسألهی اصلی پژوهش پاسخ به این سؤال بوده است: آیا کتابهای درسی تاریخ دوره متوسطه رشتههای علوم پایه از سال 58 تا 92 ه. ش در شکل دهی هویّت دینی، مذهبی و انقلابی در دانش آموزان موفق بوده اند؟ روش پژوهش، اسنادی و مبتنی بر تحلیل محتواست. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه کتابهای درسی تاریخ دوره متوسطه رشته علوم پایه ازسال 1358 تا 1392.ه.ش، تألیف دفتر برنامهریزی و کتب درسی وزارت آموزش و پرورش است. و از میان آنها تعداد 9 عنوان کتاب درسی تاریخ که به لحاظ محتوائی تکراری نبودند، به عنوان حجم نمونه انتخاب و مورد مطالعه و تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از فهرست وارسی (چک لیست) سنجش مؤلفههای هویت دینی، مذهبی و انقلابی استفاده شده است. یافتههای این پژوهش حاکی از این است که: کتابهای درسی تاریخ متوسطه بعد از انقلاب اسلامی در شکل دهی و انتقال مفاهیم هویّت دینی، مذهبی و انقلابی سهم زیادی داشته اند. و توانسته اند وی‍ژگیها، بایدها و نبایدهای دینی، عقاید و هویّت اسلامی- انقلابی را در لابهلای مطالب خویش، به دانشآموزان انتقال دهند و در جهت درونی سازی آنها مؤثر عمل کنند.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
97
120
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3837_4387613f064e633ca3954fc7404ebd3f.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3837
پیشبینی خلاقیت بر اساس ابعاد شخصیت با نقش واسطهای انگیزش تحصیلی در دانشآموزان
سمیه
ساداتی فیروزآبادی
عضو هیآت علمی دانشگاه شیراز
author
text
article
2016
per
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر پنج عاملی شخصیت بر خلاقیت، با واسطهگری انگیزشتحصیلی (بیانگیزشی، انگیزش بیرونی، تنظیم همانند شده و انگیزش درونی) در دانشآموزان انجام گرفته است. بدین منظور 472 دانشآموز (275دختر و197 پسر دوره متوسطه) دبیرستانهای شهر شیراز به روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شدند. شرکتکنندگان در پژوهش ابزارهای سنجش خلاقیت عابدی، ابزار پنچ عاملی نئو، ابزار انگیزه تحصیلی گی والرند و بلانچارد را تکمیل نمودند. پایایی این ابزارها بهوسیلهی روش آلفای کرونباخ و دوبارهسنجی محرز گردید. روایی این ابزارها نیز تأیید شدند. نتایج تحلیل مسیر نشان داد که از میان پنج عامل شخصیت، برون گرایی، وجدانگرایی و باز بودن به تجربه به صورت مثبت خلاقیت را پیشبینی میکند. در صورتی که روان رنجورخویی به صورت منفی خلاقیت را پیش بینی میکند. دیگر یافته پژوهش نشان داد بین مؤلفههای شخصیت و انگیزش رابطه وجود دارد. بدین صورت که باز بودن به تجربه و وجدانگرایی به صورت مثبت و روان رنجورخویی به صورت منفی انگیزش درونی را پیش بینی میکرد. همچنین بیانگیزشی توسط عامل وجدانگرایی بهصورت منفی و روان رنجورخویی بهصورت مثبت پیشبینی میشد. در نهایت نتایج نشان داد که انگیزش توانسته بین پنج عامل شخصیت و انگیزش نقش واسطهای ایفا نماید. با توجه به یافتههای پژوهش میتوان گفت مکانیسم رابطه بین مؤلفههای شخصیت و خلاقیت ناشی از انگیزش تحصیلی دانشآموزان میباشد.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
2
no.
2016
121
141
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3624_47ef908fb371f074b3ed989c5b9366da.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2016.3624