بررسی تجربهی تدریس استادان دانشگاه تبریز از رویکرد معماری دانش
سوسن
علویانی
دانشجوی کارشناسی ارشد
author
اسکندر
فتحی آذر
استاد دانشگاه تبریز
author
یوسف
ادیب
استاد دانشگاه تبریز
author
text
article
2015
per
هدفاصلی پژوهش حاضر بررسی تجربه­ی تدریس استادان دانشگاه تبریز از رویکرد معماری دانشبود. این پژوهش از نوع کیفی و پدیدارشناسی – توصیفی بود. جامعه آماری شاملاستادان دانشگاه تبریز از دانشکده­های مختلف با گرایش­های مختلف تحصیلی بودکهحداقل پنج سال سابقه­ی تدریس داشتند. بر اساس روش نمونه­گیری هدفمند مصاحبه­هاینیمه سازمان یافته و عمیق با 16 نفر از استادان دانشگاه در به کارگیری رویکردمعماری دانش در فرآیند تدریس صورت گرفت. جهت دستیابی به روایی سؤالات مصاحبه ازنظرات استادان راهنما و مشاور استفاده شد و برای حصول اطمینان از پایایی داده­هایپژوهش از روش مطالعه­ی مکرر، مقایسه­ی مستمر داده­ها، خلاصه­سازی و دسته­بندیاطلاعات بدون اینکه داده­ها آسیبی ببینند، استفاده شد. داده­های به دست آمده ازاین مصاحبه­ها با استفاده از روش پیشنهادی کلایزی موردتحلیل قرار گرفت. سه مضمون اصلی از یافته­ها استخراج شد که عبارتند از: (الف)فرآیند آزادی، (ب) تکالیف تعاملی و (ج) و وسایل آموزشی می­باشد امّا با این حالبیشتر استادان تمایل و گرایش عمده به سمت و سوی رفتار­گرایی و تا حدودی شناخت­گراییداشتند.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
1
23
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3207_10851a42f2365b5d7296e21eccc4796e.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3207
مقایسهی تأثیر روش آموزش بایبی و گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش آموزان
سمانه
عبدلی
دانشگاه علامه طباطبایی
author
خدیجه
علی آبادی
دانشگاه علامه طباطبایی
author
مهسا
مرادی
دانشگاه علامه طباطبایی
author
محبوبه
مهرورز
دانشگاه علامه طباطبایی
author
text
article
2015
per
هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه­ی تأثیر روش آموزش مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی بایبی و الگوی طراحی آموزشی گانیه بر انگیزش و یادگیری دانش­آموزان سال اول دبیرستان در درس علوم بود. تحقیق حاضر از نوع شبه آزمایشی و طرح پیش­آزمون-پس­آزمون با دو گروه است. جامعه­ی مورد مطالعه­ی این پژوهش را کلیه­ی دانش­آموزان دختر پایه­ی اول دبیرستان شهر شیراز که در سال تحصیلی93-92 مشغول به تحصیل بوده­اند، تشکیل می­دهد. حجم نمونه در این پژوهش 54 نفر از دانش­آموزان دختر پایه­ی اول دبیرستان بودند که نمونه­گیری به دلیل محدودیت اجرا به صورت نمونه­گیری در دسترس انجام شد. ابزار گردآوری داده­ها، پرسشنامه­ی انگیزش پیشرفت هرمنس و آزمون یادگیری محقق ساخته بود و به منظور محاسبه­ی پایایی پرسشنامه­ی انگیزش پیشرفت، از آلفای کرونباخ استفاده شد، و میزان پایایی آن 87/. بدست آمد و به منظور محاسبه­ی پایایی آزمون یادگیری از کودرریچاردسون20 استفاده شد و میزان پایایی آزمون یادگیری 73/. به دست آمد. به منظور تجزیه و تحلیل داده از آزمون آماری کوواریانس استفاده شد و این نتایج حاصل شد که روش مبتنی بر الگوی گانیه و بایبی تفاوتی در میزان تأثیر بر میزان انگیزش ندارند، اما مشخص شد که بین روش­های آموزشی گانیه و بایبی از نظر میزان یادگیری تفاوت معنا­داری وجود دارد و روش مبتنی بر الگوی گانیه بر یادگیری دانش­آموزان اثربخش­تر است.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
25
46
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3208_462ed36c0d60ff1c91d91e438e53c30c.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3208
بررسی میزان کاربرد اصول آموزش بزرگسالان در برنامههای آموزش ضمن خدمت معلمان ابتدایی شهر یاسوج
مصطفی
باقریان فر
دانشگاه تهران
author
مرضیه
دهقانی
دانشگاه تهران
author
text
article
2015
per
مطالعه­ی حاضر با هدف بررسی میزان کاربرد اصول آموزش بزرگسالان در برنامه­های آموزش ضمن خدمت معلمان ابتدایی شهر یاسوج صورت گرفته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی است و جامعه آماری پژوهش را تمامی معلمان ابتدایی شهر یاسوج به تعداد 1567 نفر در سال تحصیلی 94 – 1393 تشکیل می­دهند. تعداد 308 نفر از معلمان ابتدایی طبق جدول مورگان و کرجسی و فرمول کوکران به شیوه نمونه­گیری تصادفی طبقه­ای نسبی انتخاب و پرسشنامه محقق ساخته اصول آموزش بزرگسالان میان آنان توزیع گردید. جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوا و پایایی آن از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. اطلاعات به دست آمده در این پژوهش با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی تجزیه و تحلیل گردید. نتایج پژوهش نشان می­دهد میزان توجه به اصول آموزش بزرگسالان در برنامه­های آموزش ضمن خدمت شهر یاسوج در حد نسبتاً مطلوب و از حد متوسط بالاتر است. همچنین در کاربرد برخی از اصول آموزش بزرگسالان در بین متغیر جنسیت و مدرک تحصیلی تفاوت معناداری وجود دارد.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
47
88
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3210_b503d13dc2ab0d0a00b7e7c854c06493.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3210
بررسی رابطه ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری
سکینه
جعفری
دانشگاه سمنان
author
علی اکبر
امین بیدختی
دانشگاه سمنان
author
مهدی
محمدی
دانشگاه شیراز
author
text
article
2015
per
هدف این پژوهش، بررسی رابطه­ی ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی با ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری از دیدگاه دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان بود. مطالعه حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمام دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای دانشگاه سمنان و نمونه پژوهش 200 نفر از دانشجویان (148 نفر کارشناسی ارشد، 52 نفر دکترا) بودند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش مقیاسهای سنجش ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی و ارزیابی کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری بود. برای بررسی پایایی این ابزارها از آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی آنها از روایی محتوایی استفاده شد. دادهها با مدل معادلات ساختاری و با استفاده از نرمافزارهای SPSS و LISREL تحلیل شدند. یافتهها نشان داد که از دیدگاه دانشجویان، ادراک اجتماعی ـ فرهنگی و تأکید بر یادگیری مادامالعمر بالاترین میانگین را به خود اختصاص دادهاند. بین ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی (ادراک فردی، ادارک اقتصادی، ادارک اجتماعی ـ فرهنگی) با ابعاد ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری (فناوری اطلاعات و ارتباطات، عناصر آموزشی، تبادل استاد و دانشجو، سرمایهگذاری، تأکید بر یادگیری مادامالعمر، تنوع رشته و مدارک، برنامه و پروژه) در بیشتر موارد رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی پیشبینی کننده مثبت و معنادار ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری میباشد. ادراک دانشجویان از جهانیشدن آموزش عالی به طور مستقیم ارزیابی آنان از کیفیت فرآیندهای یاددهی ـ یادگیری را تحت تأثیر قرار میدهد.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
89
119
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3209_e92f1a3d19fb9c7ecd76f812128dbdcc.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3209
تفکر تخیلی در آموزش علوم: تحلیل محتوای کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس مؤلفههای تخیل
سهیلا
هاشمی
استادیار دانشگاه مازندران
author
مهدی
خبازی کناری
استادیار دانشگاه مازندران
author
رقیه
شعبانی
کارشناسی ارشد دانشگاه مازندران
author
text
article
2015
per
پژوهش حاضر به تحلیل محتوای کتابهای درسی علوم دوره ابتدایی بر اساس چگونگی و میزان به کارگیری تخیل پرداخته است. پژوهش کمی و به شیوهی تحلیل محتوا انجام شد. نمونه شامل کتابهای درسی علوم 6 پایه تحصیلی دوره ابتدایی بود. دادهها با استفاده از تحلیل محتوای قیاسی بر اساس شاخصهای تخیل نظریه اشتاینر شامل مفاهیم منعطف، تخیل مشارکتی/عینی و تفکر شهودی جمع آوری و تحلیل شدند. نتایج حاصل از تحلیل محتوا نشان داد که میزان توجه کتابهای علوم به شاخصهای تخیل متفاوت بوده است. در خصوص مقایسه­ی شاخصهای تخیل در کتابهای علوم، بیشترین توجه به شاخص مفاهیم منعطف و کمترین به ترتیب به تخیل مشارکتی/ عینی و تفکر شهودی بوده است، به­طوریکه در این میان سهم کتابهای علوم پایه سوم و چهارم از همه کمتر و در حد صفر بوده است. متمایز دانستن شناخت از تخیل، یکی دانستن تخیل و فانتزی و اولویتها و برتری­های آموزشی و پرورشی خانواده و نظام آموزشی میتواند دلایلی برای نادیده گرفتن تخیل در کتابهای درسی علوم باشد.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
121
144
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3622_7e876d45d75b1fe24285b2c8fc427edc.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3622
تدوین و اعتباریابی چارچوب سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی
رحمت اله
مرزوقی
دانشگاه شیراز
author
مهرداد
امینی
دانشجو
author
محمد
مزیدی
دانشگاه شیراز
author
جعفر
ترک زاده
دانشگاه شیراز
author
مهدی
محمدی
دانشگاه شیراز
author
text
article
2015
per
هدف پژوهش تدوین واعتباریابی چارچوب سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی با استفاده از روشپژوهش و ترکیبی متوالی اکتشافی مدل تدوین ابزار بود. در بخش کیفی از روش مطالعهموردی و در بخش کمی از روش توصیفی- پیمایشی استفاده گردید. شرکت کنندگان در پژوهشاستادان و دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر شیراز بودند که با روش نمونه گیریهدفمند از سه گروه علوم انسانی، فنی و مهندسی و علوم پایه انتخاب شدند. اطلاعاتکیفی با استفاده از پرسشنامه­ی باز پاسخ و مصاحبه نیمه ساختار یافته با صاحبنظران کلیدی، بررسی پیشینه نظری و تحقیقات پیشین و به شیوه همسوسازی گردآوری و بااستفاده روش کدگذاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس یافتههای پژوهش، 113کد مفهومی که بیانگر تجارب مشارکت کنندگان در پژوهش بود استخراج گردید. این مفاهیمدر دو دسته اصلی: ملاکها شامل: (ایجاد نگرش به اقتدار، احساس آرامش و آسایش،انسجام اجتماعی، کارگروهی، روحیه علمی، مطالعه سطحی نگر و گذراندن امتحان باکمترین تلاش) و نشانگرها نظیر امتحانات رسمی، اندازه کلاس، همدردی با دیگران، طرحمشکلات شخصی و. .. بودند. نشانگرها حول محور ملاکها طبقه­بندی شدند و در نتیجهچارچوب اولیه با 7 ملاک و 39 نشانگر مشخص گردید. برای اعتباریابی کیفی چارچوباولیه از معیارهای اعتبار سنجی کیفی قابلیت اعتبار، تأییدپذیری و انتقال­پذیریاستفاده گردید. برای اطمینان از پایایی سنجش کیفی پژوهش از آزمون قابلیت اعتماد(اطمینان پذیری) استفاده شد. همچنین اعتباریابی کمی چارچوب تدوین شده نیز بااستفاده از روش تحلیل عامل تأییدی صورت پذیرفت که به واسطه آن چارچوب نهاییاعتباریابی شده سنجش دستآوردهای برنامه درسی ضمنی دانشگاهی حاصل گردید.
پژوهشهای برنامه درسی
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
2251-6794
5
v.
1
no.
2015
145
161
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_3623_8dc5b21f5acc09964e020108877e8997.pdf
dx.doi.org/10.22099/jcr.2015.3623