دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
پایایی و روایی مقدماتی مقیاس سبک یادگیری بر مبنای مدل سیلور، هانسن و استرانگ
1
14
FA
ناهید
اوجاقی
مربی، گروه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه پیام نور
na_oj60@yahoo.com
بهمن
سعیدی پور
استادیار، گروه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه پیام نور
nahidojaghipnu@gmail.cim
حسین
زارع
استاد، گروه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه پیام نور
nahidojaghipnu@gmail.com
محبوبه
اسلمی
مربی، گروه علوم تربیتی و روان شناسی، دانشگاه پیام نور.
aslpnu@yahoo.com
10.22099/jcr.2018.4737
هدف از پژوهش، برآورد پایایی و روایی مقیاس سبک یادگیری بر مبنای مدل سیلور، هانسن و استرانگ است. جامعه آماری این پژوهش، دانشجویان دانشگاه پیام نور مرکز تبریز در سال تحصیلی 93-92 بودند که از این جامعه تعداد 377 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مقیاس سبک یادگیری با 32 گویه با طیف لیکرتی چهار درجه ای بر مبنای مقیاس سبک یادگیری مدل سیلور، هانسن و استرانگ است که مدل سبک یادگیری سیلور، هانسن و استرانگ (1980) دارای 25 ردیف افقی و 4 ردیف عمودی بود که در هر ردیف افقی، چهار توصیف کننده رفتار ذکر شده است که باید توسط پاسخگر بر حسب اولویت ها مرتب می شد. برای بررسی روایی عاملی مقیاس از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد. شاخص های نیکویی برازش در این پژوهش عبارتند از 556/72= X² 09/0RMESA= 90/0= GFI 86/0=AGFI.این نتایج مو ید آن است که ساختار مقیاس برازش قابل قبولی با داده ها دارد و همه شاخص های نیکویی برازش مدل را تایید کرده، بر برازندگی مطلوب آن دلالت دارد. پایایی مقیاس با استفاده از آلفای کرونباخ بررسی گردید. پایایی این ابزار 74/0 به دست آمد. با در نظر گرفتن نتایج این پژوهش، می توان گفت مقیاس سبک یادگیری تدوین شده، می تواند ابزار پایا و معتبری در ارزیابی سبک های یادگیری باشد.
پایایی,روایی,سبک یادگیری,سیلور,هانسن و استرانگ
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4737.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4737_ed08f4994c55983d773f5349f8b71bda.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل دورهی متوسطهی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
15
42
FA
رحمت اله
مرزوقی
استاد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
marzooghi@shirazu.ac.ir
رضا
ناصری جهرمی
دکتری برنامهریزی درسی دانشگاه شیراز
dr_rnaseri@hotmail.com
مهدی
کرباسیان
دانشیار، عضو هیأت علمی دانشکده مهندسی صنایع دانشگاه صنعتی مالک اشتر
mkarbasi@mut-es.ac.ir
جعفر
ترک زاده
دانشیار، عضو هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
djt2891@gmail.com
مهدی
محمدی
دانشیار، عضو هیأت علمی دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
m48r52@gmail.com
10.22099/jcr.2018.4741
هدف پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل دوره­ی متوسطه­ی آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران بود. این پژوهش جزء پژوهشهای ترکیبی، از نوع اکتشافی متوالی و مدل ابزارسازی بود که در دو مرحله­ی کیفی و کمّی اجرا شد. بخش کیفی با استفاده از روش مطالعه­ی موردی کیفی و بخش کمّی با استفاده از روش توصیفی پیمایشی انجام گردید. مشارکتکنندگان در بخش کیفی، خبرگان و جامعه­ی آماری در بخش کمّی دبیران آمادگی دفاعی شیراز بود. با استفاده از تکنیک نمونهگیری گلوله برفی و اشباع نظری، با آگاهیدهندگان مصاحبه بهعمل آمد. چارچوب برنامه درسی آموزش پدافند غیرعامل در عناصر اهداف، محتوا، نقش مربی، نقش متربی، روشهای آموزش، ارزشیابی، مواد آموزشی، مکان و زمان آموزش ارائه و مشخص گردید که از روایی و پایایی قابل قبول برخوردار میباشد.
چارچوب برنامه درسی,دورهی متوسطه,پدافند غیرعامل
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4741.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4741_b0ea20dfdc4fab799e439508ad2e17dc.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
ارزیابی شایستگیهای اعضای هیأت علمی فنی و مهندسی جهت تحقق رسالت دانشگاهی در افق 1404: جایگاه شایستگی تدریس از منظر دانشجویان دکتری
43
66
FA
قاسم
سلیمی
استادیار دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
salimi_shu@yahoo.com
مریم
شفیعی
استادیار دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
maryam.shafiei@gmail.com
فهیمه
کشاورز
استادیار دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
fahimehkeshavarz@yahoo.com
الهام
حیدری
استادیار دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
eheidari22@gmail.com
10.22099/jcr.2018.4743
در این مطالعه، تلاش شده است تا از منظر دانشجویان دورهی دکتری رشتههای فنی و مهندسی، شایستگیهای مورد انتظار اعضای هیأت علمی برای یک دههی آینده مورد بررسی قرار گیرد. جامعهی آماری پژوهش حاضر، دانشجویان دکتری در رشتههای فنی و مهندسی در دانشگاه شیراز بودند. نمونهای با حجم 66 نفر بر اساس روش نمونهگیری تصادفی نسبتی بر اساس جنسیت و رشته تحصیلی انتخاب گردید. ابزار این پژوهش، پرسشنامهی پژوهشگرساخته شایستگیهای اعضای هیأت علمی میباشد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهمترین موضوعی که در رابطه با فعالیتهای تدریس، پژوهش و آموزش اعضای هیأت علمی در یک دههی آینده اهمیت دارد، وفور اطلاعات در دسترس و فناوریهای نو است. از دیدگاه دانشجویان دورهی دکتری مهمترین شایستگی اعضای هیأت علمی در یک دههی آینده، شایستگی پژوهش میباشد. همچنین یافتههای پژوهش نشان داد بین ادراک دانشجویان دکتری از وضعیت موجود و مطلوب شایستگیهای تدریس، پژوهش، مشاوره، ارائه خدمت و همکاری با اعضای هیأت علمی تفاوت معنادار وجود دارد و بیشترین شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب ابعاد مختلف شایستگی اعضای هیأت علمی از دیدگاه دانشجویان دورهی دکتری، متعلق به شایستگی همکاری اعضای هیأت علمی با همکاران میباشد.
شایستگی اعضای هیأت علمی,تدریس,مشاوره,پژوهش,دانشجویان دکتری مهندسی
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4743.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4743_b45ed37afeda64a8a58c46e0680a323c.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیتپذیری دانشآموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول
67
87
FA
حسن
غریبی
استادیار گروه روانشناسی دانشگاه پیام نور
hgharibi33@gmail.com
10.22099/jcr.2018.4744
هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مهارت حل مسأله بر مسؤولیتپذیری دانشآموزان پسر سال سوم متوسطهی دوره اول بود. روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعهی مورد مطالعه در این پژوهش دانشآموزان پسر سال سوم متوسطه دوره اول شهرستان سنندج در استان کردستان بود. 30 نفر از دانشآموزان دارای مسؤولیتپذیری پایین به شیوهی نمونهگیری به صورت تصادفی خوشهای چندمرحلهای انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش، پرسشنامهی مسؤولیتپذیری دانشآموزان (کردلو، 1389) بود. آزمودنیهای گروه آزمایش به مدت 6 جلسه، تحت آموزش مهارت حل مسأله قرار گرفتند، گروه کنترل هیچ مداخلهای دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از آموزش مهارت حل مسأله، مسؤولیتپذیری آزمودنیهای گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. علاوه بر این مؤلفه، احساس تعلق نیز در گروه آزمایش پس از مداخله افزایش یافت. درنتیجه به نظر میرسد آموزش مهارت حل مسأله، راهبردی کارآمد و سودمند جهت افزایش مسؤولیتپذیری دانشآموزان است؛ به صورتی که فرد را قادر میسازد تا با در نظر گرفتن راهکارهای متفاوت و مؤثر، توانایی انتخابی مناسب و قدرت تصمیمگیری داشته باشد.
مسؤولیتپذیری,مهارت حل مسأله,دانشآموزان
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4744.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4744_f79bffc0ed3dcce6b21071c946c2563e.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
تحلیل کیفی تجارب دانشجویان و اعضای هیأت علمی از مفهوم «سختگیری علمی»
88
117
FA
ناصر
شیربگی
0000-0001-8770-4227
دانشیار گروه علوم تربیتی دانشگاه کردستان
nshirbagi@uok.ac.ir
کاوه
سعیدی
کارشناس ارشد مدیریت آموزشی دانشگاه کردستان
kavehsaeidy@gmail.com
10.22099/jcr.2018.4745
این تحقیق با هدف بررسی درک و تجربه دانشجویان و اعضای هیأت علمی از مفهوم سختگیری علمی، شناسایی مقولات توصیف و کشف روابط بین آنها انجام شد. رویکرد پژوهش، تفسیری بود که با روش کیفی پدیدارنگاری به اجرا درآمد. مشارکتکنندگان بالقوه تحقیق، اعضای هیأت علمی تماموقت و دانشجویان دانشگاه کردستان در سال 1395 بودند. نمونهگیری به صورت هدفمند، ملاکمحور و گلوله برفی بود. با رعایت حداکثر تنوع و تا اشباع نظری دادهها با 51 نفر (20 نفر دانشجو و 31 عضو هیأت علمی) مصاحبههای نیمهساختمند ادامه داشت. دادهها پس از پیادهسازی به شکل استقرایی و با شیوهی کدگذاری نظری مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش، پنج گونهی متفاوت که در آن دانشجویان و استادان سختگیری علمی را درک و تجربه کرده بودند نشان داد. مقولات توصیف مربوط به سختگیری علمی تحت عناوین تحقق انتظارات نظام دانشگاهی، شنا کردن خلاف جریان آب، حفظ فاصله اجتماعی مناسب، فراهمسازی فضای یادگیری فعال و بهعنوان مفهومی سیال دستهبندی شدند. در کل دانشجویان و استادان سختگیری علمی را به صورت مجموعهای از میزان تکالیف، دستیابی به استانداردها، دشواری، جذابیت و ارتباط با اهداف آتی گزارش کرده بودند.
سختگیری,یادگیری فعال,رویکردهای یادگیری,پدیدارنگاری
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4745.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4745_530d592f3426c6cca328c3b8c86d4b98.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
شناسایی دیدگاه متخصصان برنامهی درسی دربارهی چالشهای نوآوری در برنامهی درسی آموزش عالی با استفاده از روش کیو
118
144
FA
محبوبه
خسروی
استادیار گروه برنامه درسی دانشگاه علامه
khosravi12m@yahoo.com
10.22099/jcr.2018.4746
روند رو به رشد جوامع بشری باعث شده است تا حوزهی آموزش عالی تغییرات گستردهای را تجربه کند. برای اینکه این تغییرات همراستا با نیازهای روزافزون جوامع باشد، شایسته است تا این تغییرات مبتنی بر نوآوری و خلاقیت باشد. در این پژوهش تلاش گردید تا ذهنیت متخصصان برنامهی درسی با توجه به تجربیات مختلف آنها دربارهی چالشهای نوآوریهای برنامهی درسی در نظام آموزش عالی مورد شناسایی قرار گیرد. برای این منظور از روش کیو استفاده شد. دادههای پژوهش از 16 متخصص جمعآوری و بر اساس روش کیو مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که متخصصان برنامهی درسی با دو نگرش کاملاً متفاوت یعنی نگرش کلان و نگرش خرد به چالشهای نوآوریهای برنامهی درسی نگاه میکنند. متخصصان دارای نگرش کلان بر این باورند که عمده چالشهای پیش روی نوآوریهای برنامهی درسی آموزش عالی ناشی از متغیرها و عوامل محیطی، زیرساختی و اجرایی نظام آموزش عالی است و ارتباط زیادی با ذینفعان و ماهیت برنامهی درسی ندارد. اما متخصصان برنامهی درسی با نگاه خرد بر این باورند که عمده چالشهای پیش روی نوآوریهای برنامهی درسی آموزش عالی به دلیل عوامل فردی، فنی و تخصصی مربوط به رشته و ذینفعان و کاربران برنامهی درسی میباشد.
نظام آموزش عالی,چالشهای برنامهی درسی,نوآوریهای برنامهی درسی,روش کیو
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4746.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4746_9aa8624515bbad14e9090d53892931d4.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با تأکید بر رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده
145
166
FA
محمد علی
جوادی بورا
استادیار، علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان
javadi.ma@gmail.com
صمد
ایزدی
0000-0001-9273-7699
دانشیار علوم تربیتی دانشگاه مازندران، بابلسر
s.izadi@umz.ac.ir
10.22099/jcr.2018.4748
هدف اصلی این تحقیق، تبیین و اعتباریابی مدل آموزش اثربخش در دانشگاه فرهنگیان با رویکرد حمایت یاددهنده-یادگیرنده میباشد. این پژوهش از نوع توصیفی بوده که با روش پیمایش انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، متشکل از گروه خبرگان آشنا به مسایل آموزشی دانشگاه تربیتمعلم (6 نفر)، گروه دانشجویان (2200 نفر) و اعضای هیأت علمی (60 نفر) بوده است. از گروه دانشجویان و هیأت علمی تعداد 328 نفر با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب انتخاب و به پرسشنامهای که با استفاده از نظرات 6 کارشناس و خبره که در دو مرحلهی رفت و برگشتی (اجماع)، ساختهشده، پاسخ دادند. برای تأمین روایی و پایایی ابزار جمعآوری اطلاعات به ترتیب از نظرات متخصصان آموزش و آلفای کرونباخ (94/0) استفاده شده است. پاسخهای جمعآوریشده با استفاده از فنون آمار توصیفی و استنباطی با نرمافزار SPSS<sub>22</sub> و AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که 4 عامل، به ترتیب: توسعهی منابع و حمایتهای اعضای هیأت علمی، توسعهی ساختار برنامهی درسی، فرایند یاددهی-یادگیری و حمایتهای دانشجویی دارای بیشترین بار عاملی تعیینکننده بوده است. همچنین، نتیجهی بهدستآمده، با استفاده از تحلیل عاملی نشاندهندهی مناسب بودن شاخصهای برازندگی میباشد. به عبارت دیگر، میتوان از این عوامل به عنوان معیاری برای تعیین کیفیت در دانشگاه فرهنگیان استفاده کرد.
آموزش اثربخش,کیفیت آموزشی,اثربخشی,دانشگاه فرهنگیان
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4748.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4748_8a04ef39a34f9fa434fc00c02fde287b.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
بررسی ارتباط میان میزان استفادهی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگارهنویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آنها از عملکرد اساتید
167
188
FA
محمد صابر
خاقانی نژاد
استادیار آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه شیراز
mskhaghani@shirazu.ac.ir
راحله
مودت
دانشجوی دکتری آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه شیراز
s.rmavadat@rose.shirazu.ac.ir
10.22099/jcr.2018.4749
تردیدی نیست که جوامع امروز جوامعی چندسوادی و چندوجهیاند. بنابراین آگاهی مدرسان از وجوه مختلف معنا و بهکارگیری آنها هم در امر آموزش و هم در زمینهی آزمونسازی میتواند نقش مؤثری را در یادگیری بهتر دانشجویان و بهبود عملکرد آنان ایفا کند. این پژوهش بر آن است تا ارتباط میان میزان استفادهی اساتید زبان انگلیسی از عناصر مختلف نگارهنویسی در طراحی نمونه سؤالات امتحانی و عملکرد دانشجویان در امتحانات و نیز ارزشیابی آنان از عملکرد اساتید را با استفاده از چهارچوب نظری نگارهنویسی سرافینی و کلاسین (2012) بررسی نماید. در انجام پژوهش حاضر از روش چندمطالعهای کمی استفاده شد. بدین صورت که ابتدا در مطالعه اول با بهرهمندی از روش تحلیل محتوای کمی، تعداد 30 نمونه سؤال امتحانی طراحی و تایپشده توسط پنج تن از اساتید بخش زبانهای خارجی و زبانشناسی دانشگاه شیراز به تفصیل به لحاظ میزان و چگونگی استفاده از عناصر نگارهنویسی ضخامت قلم، رنگ قلم، اندازهی قلم، شیب قلم/حروف، چهارچوب به کارگرفته شده در ارائهی اجزای متن، رسمیت قلم و تزیینات نگارشی قلم بررسی شد. سپس، در مطالعه دوم، روش توصیفی- همبستگی برای بررسی ارتباط میان میزان استفاده اساتید از عناصر مختلف نگاره نویسی در طراحی سؤالات امتحانی، عملکرد دانشجویان در امتحانات و ارزشیابی آنها از عملکرد اساتید، در ارتباط با 30 نمونه سؤال مورد مطالعه، به کار گرفته شد. بر اساس نتایج، اگرچه از اغلب عناصر نگارهنویسی در تمامی نمونه سؤالات استفاده شده بود، بعضی از این عناصر در جایگاه مناسب مورد استفاده قرار نگرفته بودند. علاوه بر آن، به نظر میرسید که چهارچوبهای خاص نگارشی پذیرفتهشده در حوزههای پژوهشی، مانند ایپیای، بر نحوهی نگارش و طراحی سؤالات و درواقع، بر نحوهی انتخاب عناصر مختلف نگاره نویسی تأثیر گذاشته بود. به طور کلی، نتایج نشان داد که میزان و چگونگی بهکارگیری عناصر مختلف نگارهنویسی در سؤالات امتحانی با عملکرد دانشجویان در امتحانات و حتی ارزشیابی آنها از اساتید خود رابطه معنادار دارد.
نشانه شناسی,عناصر نگاره نویسی,ارزشیابی از اساتید,برگه های امتحانی
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4749.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4749_46ae433d16e48e8b3379d3679e755a3d.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
ارزشیابی برنامهی درسی اجراشدهی مراکز متوسطه تیزهوشان در شیراز از دیدگاه دبیران با استفاده از الگوی cipp
189
220
FA
سوسن
جباری
استادیار دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز
jabbari@shirazu.ac.ir
10.22099/jcr.2018.4750
مقالهی حاضر با هدف کلی ارزشیابی برنامهی درسی تیزهوشان با تأکید بر مدل cipp انجام شده است. اطلاعات این پژوهش به صورت توصیفی میباشد. نمونه پژوهش شامل 120 نفر از دبیران مراکز تیزهوشان بود که به شیوه نمونهگیری خوشهای تصادفی نمونهگیری شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامهی ارزشیابی برنامهی درسی اجراشدهی محققساخته بر اساس الگوی cipp بود که روایی محتوایی آن بر اساس قضاوت و تأیید متخصصان و مشورت با اساتید دانشگاه احراز گردید و پایایی پرسشنامه بر اساس آلفای کرونباخ 93/0 محاسبه گردید. تحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی آزمون t و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج این پژوهش بیانگر آن بود که: 1- برنامهی درسی اجراشده با هدفهای آموزشی متناسب نیست. 2- مطلوبیت درونداد، برونداد برنامهی درسی تیزهوشان در سطح قابلقبول ارزیابی شدهاند، اما در سطح بهینه نمیباشد.
الگوی ارزشیابی سیپ,ارزشیابی درونداد,ارزشیابی برونداد,ارزشیابی فرایند,ارزشیابی زمینه,برنامهی درسی,تیزهوشان
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4750.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4750_66775f29bda6aaf3ceeb4e09313b584f.pdf
دانشگاه شیراز با همکاری انجمن مطالعات برنامه درسی
پژوهشهای برنامه درسی
2251-6794
7
2
2018
02
20
اعتبارسنجی الگوی پذیرش تغییر برنامهی درسی معلمان دورهی ابتدایی شهر بیرجند: مدل معادلات ساختاری
221
235
FA
محمد
اکبری بورنگ
استادیار برنامهی درسی، دانشکدهی علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه بیرجند
akbaryborng2003@birjand.ac.ir
10.22099/jcr.2018.4751
امروز با توجه به تغییرات سریع در حوزهی فناوری و نیازهای کنونی و آینده، تغییر برنامهی درسی بیش از پیش ضروری مینماید. بنابراین این پژوهش با هدف بررسی الگوی پذیرش تغییر برنامهی درسی معلمان دوره ابتدایی شهر بیرجند طراحی و اجرا گردید. این پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعهی مورد مطالعه در این پژوهش کل معلمان مقطع ابتدایی شهر بیرجند را که شامل 500 نفر بودند در بر گرفت. نمونهی مورد بررسی به شیوهی خوشهای تصادفی تعداد 220 مشارکتکننده برآورد و مورد بررسی قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محققساخته استفاده گردید. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آمار توصیفی و مدل معادلات ساختاری با نرمافزار PLS مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان داد که پرسشنامهی تدوینشده از پایایی و روایی بالایی برخوردار است. تمامی مسیرها در مدل مورد بررسی جز یک مسیر تأیید گردید و مدل از برازش خوبی برخوردار بود. نگرش معلمان نسبت به تغییر برنامهی درسی، پیشبینی کنندهی ادراک آنان از مفید بودن و آسان بودن تغییر برنامهی درسی است. ادراک از مفید بودن تغییر برای دانشآموزان نتوانست پیشبینی کنندهی پذیرش تغییر برنامهی درسی باشد. ادراک از آسان بودن اجرای برنامهی درسی تغییریافته، پیشبینی کنندهی پذیرش تغییر برنامهی درسی است.
الگوی تغییر برنامهی درسی,مدل معادلات ساختاری,معلمان دورهی ابتدایی
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4751.html
https://jcr.shirazu.ac.ir/article_4751_71405dda510c4965214f0acbab071e52.pdf